دستش را به عصایش گرفت و گفت:"آدمها اول زندگی دو نفرند ,آخرش هم دو نفر , البته اگر به هم وفا کنند..."
شصت سالی میشد که اینجا زندگی میکرد ..راست میگفت "از خانه ای که با دستهای خودت ساختی نمیتوانی به همین راحتی دل بکنی"
بید مجنون باغچه هم یادگاری خواهرش بود......
