رها و رونده

رها و رونده

آینه ای را که به ایوان می بردم از دستم افتاد شکست و هزار تکه شد.
به جای آنکه غصه بخورم مینشینم و به دقت تکه تکه ی آینه را کنار هم می چینم.
وقتی همه را میچسبانم میبینم اشتباه کرده ام و چند تکه را جا به جا گذاشته ام .
جوری که گوش هایم را جای دهانم گذاشته ام و چشمهایم تا به تاست .
چشم راستم را جای چشم چپم گذاشته ام .
دوباره مینشیم همه را جا به جا میکنم .
از نو تکه های آینه را به هم میچسبانم
از نو :) D:

پیوندها

lili you know there's still a place for people like us

سه شنبه, ۱۲ آبان ۱۳۹۴، ۰۷:۳۴ ب.ظ

به چشمهایش خیره شده بودم نگاهش به آسمان بود و از سیاست و نرخ ارز و بازار بورس سخن میگفت

من اما پرواز کبوترها را در میانه ی آسمان ابری از چشمهایش می خواندم........

 

 

"من در قفس هستم میله ها در درون من است" کافکا

 

خیابان گردی های پاییزیم با u turn lili :)

 

 

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۱۲
fateme norouzi

نظرات  (۱)

۲۱ آبان ۹۴ ، ۲۰:۲۹ مهدیار دلکش
دارم گوشش میدم رییس

don't become a ghost without no colour 
cause you're the best paint life ever made

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی