رها و رونده

رها و رونده

آینه ای را که به ایوان می بردم از دستم افتاد شکست و هزار تکه شد.
به جای آنکه غصه بخورم مینشینم و به دقت تکه تکه ی آینه را کنار هم می چینم.
وقتی همه را میچسبانم میبینم اشتباه کرده ام و چند تکه را جا به جا گذاشته ام .
جوری که گوش هایم را جای دهانم گذاشته ام و چشمهایم تا به تاست .
چشم راستم را جای چشم چپم گذاشته ام .
دوباره مینشیم همه را جا به جا میکنم .
از نو تکه های آینه را به هم میچسبانم
از نو :) D:

پیوندها

رهاش کردم رییس

پنجشنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۴، ۱۲:۳۷ ق.ظ


-رهاش کن بره رییس :)

-خب منم از بلاگفا کوچ کردم ....

-خونه ی جدیدم پر از پروانه های رنگی :)

دیالوگی از فیلم چیزهایی هست که نمیدانی  (چرت میگفت البته رهایی که کار هرکسی نیست )

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۴/۰۶/۱۹
fateme norouzi

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی